سلام
نگاهها به
ازدواج موجب ايجاد تفكرها و محدوديتها و مسائلي ميشوند كه گاهي خودما از آنها
بيخبر هستيم
بعضي از
اين نگاهها كه موجب اشتباه در انتخاب يا ادامه زندگي مشترك ميشوند :
1- عشق واقعي
بر همه چيز غلبه ميكند
با تكرار
اين جمله در واقع از مواجهه با مشكلات با زندگي خود يا ارائه راه حل براي آنها
اجتناب ميكنيم و ممكن است بگوييم اگر به اندازه كافي عشق بورزيم مشكلات و
تفاوتهاي بزرگ ما مهم نيستند
يا گاهي
ممكن است بگوييم اگر به اندازه كافي عاشقش باشم ميتونم تغييرش بدهم
يا اگر
عشقم رو بيشتر نثارش ميكردم زندگي دوام بيشتري ميداشت
اما
عشق براي موفق ساختن زندگي
كافي نيست ، بلكه تفاهم و تعهد نيز در چنين ارتباط مهمي نقش موثري دارد
2- اگر عشق واقعي
باشد در همان ملاقات اول معلوم ميشود
عشق در
نخستين نگاه احساسي است نسبت به جنس مخالف كه گاهي شدت دارد و اشتباه گرفتن اين
احساس با عشق معمولا به نا اميدي و شكست منجر خواهد شد
گاهي عشق به چيزي كه در ذهن داريم با عشق اشتباه گرفته ميشود و با روياي از
او تصويري غير حقيقي از او در ذهن ايجاد ميكنيم
اما
براي دلباختگي يك
لحظه ممكن است كافي باشد اما براي ايجاد عشق واقعي مرور زمان از ضروريات است
به ياد داشته باشيم عاشق شدن (لحظه اي) كاري اسان است اما ايجاد يك رابطه سالم
مستلزم سختكوشي است
3- تنها يك عشق واقعي در دنيا وجود
دارد كه براي من مناسب است
با اين فرض هميشه خواستگارها را با تصويري ذهني مقايسه ميكنيم و توجه به غير
واقعي بودن و آن ايدهال نميكنيم
اين فرض از طرفي ديگر باعث ميشود كه بعد از اتفاقهايي مثل مرگ يا طلاق نتوانيم
به زندگي مشترك مطلوب ديگري فكر كنيم.
اما
براي ما همسران
مناسب همواره وجود دارند. ميتوان عشق واقعي را در افراد متفاوت يافت. همسران
زيادي ميتوانند ما را خوشبخت كنند .. همانطور كه ما ميتوانيم افراد زيادي را
خوشبخت كنيم.
4- همسر مطلوب از هر نظر انسان را
ارضا ميكند
فرض كنيد براي استخدام به شركتي رفته ايد .. شما ميپرسيد وظيفه من چيست؟
مسئول پذيرش ميگه: از شما انتظار ميرود همه خواسته هاي مرا برآورده سازيد .
حتي هنگامي كه نگفته ام چه ميخواهم، شما بايد بدانيد! خواسته هاي پنهان مرا
دريابيد . مواقعي كه اندوهگينم مرا خوشحال كنيد . هنگامي كه اعتماد به نفس ندارم
مرا ياري كنيد . هرگاه بي حوصله هستم مرا سرگرم كنيد و با سليقه من سازگار باشيد .
ترديدي نيست كه بدون توجه به دستمز از آنجا خارج خواهيم شد .
اما اين قصه با اندكي اغراق شبيه به زندگي ماست.. وقتي كه نگاه ميكنيم ميبينيم
از همسر خودمون همچين توقعي داريم و هنگامي كه به خواسته هايمان عمل نميشود از او
... ميشويم.
با اينكار چون همسرمان نميتواند نيازهاي ما را (كه وظيفه خودمان است) برآورده
سازد ديگر دنبال رابطه سالم نخواهيم رفت
يا از طرف مقابل به خاطر عدم توانايي در پيدا كردن آنچ خود بايد بيابيم دلگير
و ناراحت ميشويم.
اما
همسر خوب بسياري از
نيازهاي ما را برآورده ميكند ولي نه همه آنها را .
گاهي بايد بعضي از نيازهايمان را تنهايي برآورده كنيم و گاهي جمعي ديگر مثل
دوستان يا همكاران اين نيازهاي اجتماعي ما را جوابگو خواهند بود.
5- رابطه جنسي مناسب و مطلوب همان
عشق است!!
آيا تا به حال از كسي خوشمان آمده كه بعدا فهميده باشيم عشق نبوده و هوس
بوده!؟
با اين فكر با كسي كه تفاهم نداريم ، درگير ميشويم و گاهي بيشتر از حد لازم
به رويا پدازي در مورد طرف مقابل ميپردازيم (حالا درست ميشه اشكال نداره فلان
اخلاق وخصوصيتي كه نميپسنديم) و اين رابطه را كشش ميدهيم.
اما
رابطه جنسي فاقد
شرايط عقلاني هيچ ربطي به عشق واقعي ندارد.
(برگرفته از كتاب آيا تو نيمه گمشده من هستي؟ (بارابار.دي.آنجليس)(محبوبه ايمني))